رسوایی های ستاره بی جنبه!


در اینکه دیوید بکهام در طول زندگی حرفه ایش بازیکن بزرگی بوده شکی نیست. اما این بازیکن جزو آن دسته بازیکنانی است که به هیچ وجه جنبه شهرت را ندارند. مثل بازیکنی چون گوتی که به خاطر فساد بیش از حد حتی در برنابئو نیز هو میشد!
و حالا ماجرای فساد بکهام آغاز شده است:


*ربکا لوس کیست؟*
ربکا لوس دختر۲۶ساله یک دیپلمات هلندی و از مادری انگلیسی است. او در بدو ورود بکهام و ویکتوریا به مادرید به عنوان مترجم و مشاور آنها در امور روزمره زندگی برگزیده شد. در حالی که همان موقع در انحرافات اخلاقی شهرتی به هم زده بود. کمی پس از
آغاز دوره جدید زندگی حرفه ای بکهام در رئال مادرید وقتی ویکتوریا حاضر به اقامت در مادرید نشد و دست به سفرهای طولانی به ایالت متحده و لندن زد بکهام به شدت احساس تنهایی کرد. از اینجا نقش مشاور شخصی او در زنگی اش پررنگ تر شد. ربکا ابتدا تنها پای درددل ستاره تنها می نشست ولی کم کم رابطه عاطفی آن دو قوت گرفت و دوشیزه لوس عملا بین زوج انگلیسی فاصله انداخت. او نه تنها خلوت بکهام را تسخیر کرده بود بلکه تمایلات مخفی بازیکنی را که به سر به راه بودن شهرت داشت علنی ساخت. ربکا طی یک رابطه تنگاتنگ چهارماهه با هافبک رئال پای او را به مجامعی باز کرد که بیش از پیش موجب سقوط اخلاقی اش شد. آشنایی با زندگی عجیب دوشیزه ی بی شرم - لقبی که مطبوعات انگلیس به ربکا داده اند - به مشکوک بودن انتخاب او به عنوان همراه بکهام توسط بنگاه SFX صحه می گذارد.به قول نویسنده گاردین آنها زنی را کنار یک ستاره جهانی قرار دادند که برای رسوایی آفریده شده است. ربکا از سنین نو نهالی دختری غیر عادی بود. پرونده ها و گزارش های تحصیلی او در مدرسه مخصوص فرزندان دیپلمات های ساکن مادرید مملو از روابط نامناسب و حرکات بیمارگونه هستند. او در ۱۵سالگی رفتار یک زن کاملا بالغ را داشت و همین باعث طرد از خانواده شد. سرانجام به عنوان نگهدارنده ی بچه مشغول به کار شد، در حالی که هدف او صرفا رخنه به زندگی دیگران بود. پس از گذشت چهار ماه از رابطه ی ربکا و بکهام، خانم مترجم درمی یابد بکهام با دیگرانی از جمله استر کاناداس مدل اسپانیایی نیز رابطه دارد. دلفین فرناندس راننده محافظ شخصی بکهام پس از کناره گیری از او فاش ساخت ستاره ی رئال حداقل دو بار به آپارتمان مدل مزبور رفت و آمد داشته. فرناندز در گفتگو با سان ریشه اختلاف بکهام و ربکا را همین ماجرا میداند. دوشیزه لوس که تمامی مکالمات و پیغام های SMS بکهام چه به خود و چه به دیگران را ذخیره میکرده، متوجه پیامهای مستهجن مرد انگلیسی به اشخاص دیگری میشود و تصمیم میگیرد از بکهام انتقام بگیرد. او کل ماجرایی را که بر بکهام گذشته به بهای ۳۵۰هزار پوند به یک خبرگزاری وابسته به سان میفروشد. اطلاعاتی شامل نوارهای مکالمات ضبط شده خود و بکهام، عکسهای او با دیگران، پیامهای تلفنی SMS بکهام به او و سایرین و مجموع اعترافات خودش درباره ی رابطه ی شخصی اش با بکهام. بدین ترتیب صبح یکشنبه سان در گزارش تفصیلی به روایی بزرگی دست میزند. همزمان در یک مصاحبه ربکا به طور یک طرفه ویکتوریا را مسئول اصل انحراف بکهام معرفی میکند و میگوید:بکهام از ظاهر همسرش متنفر بود و از لاغر بودن او رنج میبرد. او بارها ویکتوریا را تشویق کرد به وزنش بیافزاید و دوست داشت او مثل خودش جذاب باشد. یک روز به من گفت به همسرش علاقه دارد ولی مثل علاقه یک برادر به خواهرش، نه از جنس احساسی که باید بین یک زوج بر قرار باشد. او به کسی احتیاج داشت تا در تنهایی و مشکلات یاری اش کند. او همچنین در مورد ویکتوریا افزود: او اسیر تصویر خویش بود و این بر قضاوت هایش سایه میانداخت، او شوهرش را در مجامع عمومی خوار می شمرد. او همیشه میخواست بیشتر از دیوید جلوه داشته باشد و برای همین به او لباسهای پسرانه می پوشاند و در مقابل خود را می آراست. سان شمه ای دیگراز هنرنمایی های مفتضحانه ستاره انگلیسی را فاش ساخت. سار ماربک یک مدل اهل مالزی نیز ادعا کرده است در جریان تور آسیایی رئال شبی را با بکهام گذرانده است. معلوم نیست این آخرین پرده سریال رسوایی های قهرمان بریتانیاست یا نه؟                                                            

منبع: وبلاگ بهاره رئالی

امضا: خاویر ساویولا

نظرات 3 + ارسال نظر
احسان یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:24 ب.ظ

خیلی خوشحالم که اون دلقک رسوا شد واقعا شانس اوردیم که به بارسا نیومد

منم همین طور!
یکی از دلایلی که منچستر بدم میومد بکهام بود!

بعد از رفتنه بکهام دیگه اون قدر رو منچستر تعصب ندارم!

مهدی یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:37 ب.ظ http://www.rich-kids.persianblog.com

سلام.بازم یه افتضاح دیگه از رئال.دوباره.....دوباره.....بابا بازیکن های رئال که همشون مفسد فی الارض هستن مگه نه؟

باید سنگسار بشه!

ضایع کردن هرچی کفن پوشه(رافائل مارک یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:21 ب.ظ

بهاره جون اومدنت رو تبریک می گم
در ضمن مطلبت خیلی جالب بود
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد