پیروزی شکوهمند بارسا مقابل رئال مادرید آنقدر بزرگ هست که تا مدت ها مایه غرور کاتالانها و البته همه کسانی که طی این چند سال اخیر بزرگترین ضربه ها را از سیاست های غلط فلورنتینو پرز و سایر مسولان تیم پادشاهی رئال دیده اند ٬ باشد. واقعا میشه گفت رئالیا تو بد مخمصه ای گیر افتادن. وضعیتی که بارسلونا رو فصل قبل به یک تیم بی هدف و از هم پاچیده تبدیل کرد حالا گریبان پایتخت نشینان رو گرفته. هیچ وقت یادم نمی ره زمانی رو که لوئیس انریکه می گفت پیروزی برابر اسپانیول میتونه خیلی ارزشمند باشه و باید تمام تلاشمون رو بکنیم که سه امتیاز این بازی رو بگیریم تا شاید بتونیم از بحران خارج شیم. شاید یکسال پیش بود که بزرگترین بحرانی که تیم میتونه بهش دچار شه برای بارسا اتفاق افتاد. مربی (ون گال) از کار برکنار شد. شش نفر از اعضای هیات مدیره استعفا دادن. حتی رئیس باشگاه (خوان گاسپارت) هم ترجیح داد از سمت خود کناره گیری کنه. تیم در رتبه ۱۲ قرار داشت و تنها ۶ امتیاز تا سقوط به دسته پایین تر اختلاف وجود داشت. اوج این وضع اسفبار این بود که یکی از بازیکنان اتلتیکو در مصاحبه اش گفته بود : « ما چند سال پیش دقیقا چنین وضعیتی داشتیم و سقوط کردیم. اگر بازیکنان بارسلونا نتوانند از بحران به وجود آمده خارج شوند آنها هم به سرنوشتی مشابه ما دچار می شوند »!!! ولی همه چیز عوض شد. رئیس باشگاه ٬ سرمربی و کادر رهبری تیم و حتی بازیکنان. خرید ۸ بازیکن جدید یعنی یک تحول اساسی. حالا ما به بلندترین جایگاه در اسپانیا رسیده ایم. بی شک الان همه به این باور رسیدن که بارسلونا بهترین تیم اسپانیاست. تیمی که درنیم فصل دوم هیچ باختی را کسب نکرده و از ۱۶ بازی اخیر ۱۴ پیروزی و ۲ تساوی که یک آمار غیر قابل هضم است بدست آورده. فراموش نکنیم این همان تیمی بود که سال قبل از سقوطش به دسته ۲ صحبت می شد.
... و اما رئال. خیلی خوشحالم که خدا این توفیقو بهم داد که اوج بحرانی یک تیم رو در تیمی ببینم که حتی ۱٪ هم احتمالشو نمی دادم. حداقل برای این فصل. چون رئال امسال بهترین سوپر استارهایی که در طول تاریخ میتونستن تو یه باشگاه جمع بشن رو داشت. زیدان سمبل فرانسه٬ رونالدو سمبل برزیل٬ بکهام سمبل انگلستان ٬ فیگو سمبل پرتقال و رائول سمبل اسپانیا. تازه نباید از حضور کاسیاس و کارلوس هم غافل شیم. همه قبول دارن که هیچ باشگاهی در طول تاریخ این ستاره ها را یکجا در ترکیب خود ندیده. وقتی بکهام اومد گفتم رئال دیگه دست نیافتنی شد. حالا چی؟ پرز در آستانه کنار رفتن از سمت ریاست باشگاه قرار داره. می دونیم که انتخابات نزدیکه و هیچ دلیلی برای رای مجدد پرز به نظر نمی رسه(درست مثل گاسپارت). کارلوس کوئیروز آخرین روزها رو در سانتیاگو میگذرونه و همه برای رفتن او روزشماری می کنن(درست مثل ون گال). و از همه مهمتر می بینیم که تماشاگران طرفدار رئال حتی حاضر نیستند نیمه دوم بازی با اوساسونا رو تماشا کنن و عده ی کمی هم که می مانند مربی ٬ رئیس باشگاه و بازیکنان را هو می کنند و صدای کر کننده سوت تماشاگران فضای استادیوم تاریخیشان را پر می کند. اما این کافی نیست. آنها بازیکنان اوساسونا را تشویق می کنند. این بازی برای رئال از یک بازی خارج از خانه هم بدتر است(درست مثل بازی بارسلونا با سویلا). دیگه کسی نیست که پرز رو به خاطر خرید بکهام تشویق کنه. باید به فرگوسن آفرین گرفت که زودتر خودشو از شر جو شدید تبلیغاتی و حواشی بزرگ پیرامون منچستر خلاص کرد و همه اونا رو به مادرید فرستاد. دیدید تاریخ چگونه تغییر می کنه؟ به نظر من امسال شگفت انگیز ترین سال فوتبال اروپا بود. سقوط قدرت هایی مانند رئال ٬ منچستر ٬ بایرن ٬ یوونتوس ٬ اینتر .... و اوج گیری تیم های درجه دو یا سه مانند وردربرمن ٬ موناکو ٬ دپورتیوو ٬ مارسی ٬ نیوکاسل ٬ پورتو ٬ چلسی ... . و از همه مهمتر قدرت نمایی تیمی که در نیم فصل اول ۱۱ بود و در نیم فصل دوم بدون باخت رئال ٬ والنسیا و دپورتیوو را در خارج از خانه می برد و تنها به قهرمانی می اندیشد. به دنبال هر سختی آسانی است. این را حالا با تمام وجود حس می کنم. علی
ویکی والدس
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1383 ساعت 10:21 ب.ظ
توهین نکن پسر! جفت گلاشون که بعد از برخورد به مدافعین رفت تو گل که!
فقط بارسلونا
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1383 ساعت 09:30 ق.ظ
سلام خوبی؟آقا چی شلوغش می کنن اینا توی بازی بارسا و رئال فقط یه صحنه مشکل داشت واسه رئال که اونم اخراج فیگو بود تازه خیلی ها می گن که اقدام به یه همچین تکل وحشتناکی حداقل یه کارت زرد داره اگه بر خورد می کرد که قرمز مستقیم و محرومیت چند هفته ای داشت بابا مصطفی عکسای داوری رو بذار تا اینا نیان انقدر بگن داوری داوری حتی مارکا که یه روزنامه رئالی پست هستش فقط روی اون صحنه اعتراض داشت اونوقت اینا میگن که گلها افساید بوده در ضمن همه رئالی ها پویول حرفه ای بود و فیگو اماتور و بی مغز رو اخراج کرد شما هم برید بازیکن حرفه ای بیارید حالا خوبه بیشتر ۳ امتیازی ها و حتی یه امتیازی هاشون رو مدیون داورها هستن ها عجب رویی دارن
ولشون کن بابا! کم اوردن این بازیا رو درمیارن!
مونا
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1383 ساعت 10:43 ق.ظ
سلام من بارسایی شم هرگز من همیشه یه منچستری بودم هستم و خواهم بود و بعد از منچستر هم بارسا در هر صورت ما حاشیه رو ۲۶ میلیون به رئال فروختیم تا به این روز بیافتن زیدان هم که تموم شدست حالا من موندم این رائول چه جوری روش میشه به فوتبال ادامه بده کارلوس رو هم دیدیم چند بار ضایع شد اون از والدس که فرستادش تو تبلیغات کناره زمین اونم از آخر بازی که توی کورس با رونی چه جوری در حالی که رونی توپ رو هم باید به چرخش در می آورد خوب دیگه هاها مادرید
واقعا جالب بود! کارلوس جلو رونی کم اورد! مثل اینکه رئال شده ماشینی برای خراب کردن بازیکن ها!
سلام خوبید؟دمتون گرم بچه ها ماشاالله عجب وبی راه انداختید من که کلی با این جا حال کردم آقایون چند تا سوال اما قبلش پیروزی مقابل رئال رو تبریک میگم مخصوصا گل ژاوی جون رو اما سوال هام بین شما نویسنده های این جا دختر هم هست یکی دیگه این که منم می تونم بیام باهاتون بنویسم!؟
نه! یکی از شرط هایی اصلی نوشتنه اینجا پسر بودنه! { جدی نگیر }
من و مصطفی که به خاطر کنکور کمتر میتونیم سر بزنیم! از پذیرفتنه عضو جدید هم استقبال میکنیم! خب؟! کی شروع میکنی؟! اسمه شبو چطوری بهت بگم؟!
مایکل رایزیگر
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1383 ساعت 06:59 ب.ظ
سلام این مطلب رو از شرق گرفت بد نیست اگه حصله کردید بخونید. چپ بر راست پیروز شد
وقتى با پایان گرفتن داربى ال کلاسیکو «فرانک رایکارد» دوان دوان به سراغ «کارلوس که رش» شکست خورده رفت و سعى کرد با اسپانیایى نصف و نیمه اش او را تسلى دهد، مرد پرتغالى باور نداشت مربى بارسلونا بدین صراحت رو در رو با مربى رئال مادرید به ضعف هاى تیمش اعتراف کند. آن لحظه در پیشگاه دوربین و هواداران مادریدى دلجویى رایکارد از که رش ترحم برانگیز مى نمود. اما پس از آنکه شمه اى از دیالوگ فوق در حرف هاى پس از بازى انعکاس یافت، بسیارى دریافتند چرا مربى کوچک تر چنین به دلجویى استاد بزرگ تر رفته و چگونه جملات زمخت و بد لهجه مرد هلندى به لاتین، چنان مفهوم لطیفى را رسانده که اشک در چشمان که رش حلقه زده. رایکارد در کنفرانس آخر بازى به صراحت گفت بارسا نسبت به قبل بازى خوبى ارائه نداد و پیروزى آنها در سایه طرد فیگو از زمین حاصل شده.
حالا تصورش را بکنید در آن اختلاط دو نفره غیر رسمى چه حرف ها که رد و بدل نشده است. اعتراف به شکست تاکتیکى تیم برنده از آن اتفاقات نادر فوتبال است، مخصوصاً اگر این اتفاق در پایان خصمانه ترین داربى دنیا و یکى از تاکتیکى ترین رویارویى هاى معاصر رخ دهد که در آن بارسا به شش سال ناکامى در خانه رئال مادرید پایان مى دهد. آیا باید این را به حساب تواضع شدید رایکارد بگذاریم یا واقع بینى افراطى اش؟ یا شاید هم عشقى پنهان بین دو مربى خارجى شاغل لالیگا بوده است. براى آنکه به ریشه هاى اعترافات مربى پیشنهادى یوهان کرویف و دلایل شکست تیم کهکشانى پى ببریم بهتر است دست به آنالیز ساده بازى یکشنبه شب سانتیاگو برنابئو بزنیم. چگونه تیمى که به اعتراف سکان دارش خوب بازى نکرده، رقیب قدر خود را سرشار از انگیزه قهرمانى و در خانه شکست داده؟
• برگ هاى بازنده تیم کهکشانى
•رئال مادرید براى پایان دادن به سیر نزولى اش نیاز مبرم داشت ال کلاسیکوى خانگى را ببرد اما بدون رونالدو، بهترین گلزن لیگا.رونالدو یعنى کلید تحولات تاکتیکى و سیاست گذارى دو فصل اخیر رئال. رئال بدون رونى یعنى رئال بدون عمق.غیبت رونالدو حتى بر پیش فرض هاى بازى تاثیرگذارد، به طورى که به جاى داربى رونالدینیو- رونالدو، رویارویى رونالدینیو و بکام در پیش بازى ها محور قرار گرفت که قابل مقایسه با پیش فرض نخست نبود. بدین ترتیب در موازنه قدرت دو تیم، عنصر غیر قابل پیش بینى میزبان از معادله حذف شد.
•دیگر خلاء بزرگ رئال مطابق معمول یکسال گذشته در پست هافبک دفاعى بود. مهره هاى دفاعى اندک تیم که رش ناشى از ناقص بسته شدن آغازین رئال مادرید، او را مجبور ساخت یکبار دیگر با دریغ کردن ژنرال «الگرا» از خط هافبک او را در قلب دفاع بگمارد ، آن هم به جاى «مخیا»ى مصدوم که حتى در صورت حضور مهره قابل اتکایى نبود. بنابراین براى ایجاد ترکیب دوگانه اى میان چهار مدافع و سه هافبک نفوذى به همراه بکام، که رش از یک هافبک دفاعى درجه دوم به نام کامبیاسو بهره برد، در حالى که حریفش بارسلونا نه تنها از بهترین خط هافبک دفاعى حال حاضر اسپانیا برخوردار بود بلکه رایکارد تصمیم گرفت با تغییر سیستم (۱-۳-۲-۴) متداول این فصل به (۳-۳-۴) از هر سه سگ شکارى اش داویدز، ژاوى و کوکو به طور همزمان استفاده کند.
نتیجه آن شد که رئال براى عقب نماندن از جنگ فیزیکى سنگین به راه انداخته شده توسط بارسا در میانه میدان به خطاهاى پرشمار توسط مهره هاى غیر متخصص در این کار روى آورد که به کارت گرفتن یا فرسوده شدن آنان انجامید. اینگونه در ۲۰ دقیقه سرنوشت ساز پایانى فیگو، زیدان و سولارى و کامبیاسو به علل مختلف یکى پس از دیگرى از جریان بازى خارج شدند.
زیدان، فیگو و سولارى مرد برخوردهاى رو درروى فیزیکى نبودند و استعدادهاى ویژه شان در تکل هاى بیهوده، نبردهاى شانه به شانه و درگیرى با یار روبه رو هرز رفتند.
• رئال مجبور بود براى جبران هر دو ضعف استراتژیک فوق یعنى فقدان عمق و ضعف در چیرگى بر کمربند میانى حریف از نفرات بیشترى در سازماندهى حملات خود استفاده کند. که رش مى خواست با کمک گرفتن از مهره هاى عقب زمین یا حتى مهاجمانش فتنه سگ هاى شکارى زبده بارسلونا را در وسط زمین خفه کند. از اواسط نیمه اول سپیدها ظاهراً بر جریان بازى مسلط بودند و موقعیت هاى بسیارى خلق کردند اما با درگیر ساختن نفرات زیاد در حملات، که این از تمرکز دفاعى شان مى کاست.
تکل ها و خطاهاى سراسیمه فیگو، سولارى، بکام و کامبیاسو از عدم اطمینان آنها به شاکله دفاعى تیمشان پرده بر مى داشت. انسجام عقب زمین وقتى رئال ده نفره شد به کار که رش مى آمد و مى توانست بازى را ببندد اما او چگونه مى خواست روى ضعیف ترین خط دفاعى نیمه بالایى جدول لالیگا حساب کند؟
حتى اگر فیگو در دقیقه ۷۰ اخراج نمى شد، پیانیست هاى ظریف مادرید نمى توانستند تا آخر بازى از عهده پرس در زمین حریف به قصد کنترل بازى برآیند و لاجرم حداقل در ۲۰ دقیقه آخر حالت مشابهى به وجود مى آمد.
• برگ هاى برنده تیم کاتالان
• پیروزى بارسا بر رئال به خودى خود شگفتى نبود حتى پیش از داربى، کسانى بودند که غلبه روحى و تیمى میهمان بر میزبان را مشابه آن چه در داربى زمستانى نوکپ اتفاق افتاده بود، پیش بینى کنند. آبى و انارى ها با یک (۳-۳-۴) مستقیم و تقسیم بازى به سه منطقه کاملاً مجزا و شرح وظایف پستى دقیق بازى را آغاز کردند اما از اواسط نیمه نخست تا زمان اخراج فیگو (دقیقه ۶۹) ابتکار عمل را واگذار کردند. شگفتى داربى این بود که تیم رایکارد با یک بازى متوسط- یا حتى ضعیف- رئال را چنان فرسوده ساخت که ستاره هاى کهکشانى خود تسلیم شدند.
در این مدت بارسا با تحمل فشار زیاد نقاط قوت خود را حفظ کرد و در چند مرحله برجستگى هاى حریف را خنثى کرد.
•نمایش هاى بى بدیل فردى فراتر از تاکتیک تیمى رمز پیروزى بارسا بودند. ویکتور والدس به تنهایى پنج بار دروازه را بسته نگاه داشت و روى توپ هاى بلند واکنش هاى خوبى نشان داد. پویول روى اکثر توپ هاى ارسالى روى دروازه اثر دفعى یا تخریبى داشت و بیشتر ضربات اول را زد. از آن مهم تر او، رائول را به بند کشید و از جریان بازى خارج کرد، گرچه سولارى با جابه جایى هاى هوشمندانه در فضاهاى خالى مارکینگ فشرده بارسا وظیفه اش را انجام داد نقش مهم تر پویول مثل همیشه افراشته نگاه داشتن جنگ روانى و فیزیکى بود. او با یک شیرجه فیگو را از بازى اخراج کرد و باعث تعویض سولارى شد و ضربه مرگ آور کارلوس را با صورت بیرون کشید.
داویدز عنصر کلیدى میانه زمین و مسئول مهار فیگو بود. گرچه در لحظاتى از بازى او از فیگو غافل شد ولى دست کم بال راست پرتغالى را از پست سازمانى اش بیرون راند و زیدان را خسته کرد تا جناح چپ بارسا در جنگ حیاتى بازى بر جناح راست رئال پیروز شود.
• جنگ جناح چپ بارسا و جناح راست رئال مضمون اصلى آنالیزهاى پیش از بازى محسوب مى شد و به همان اندازه در تعیین نتیجه بازى مؤثر بود. در یکى از مهم ترین آنالیزها توسط روزنامه ال موندو جناح چپ بارسا با دریبل هاى رونالدینیو، حضور غالب داویدز و نفوذهاى ون برونکهورست مى توانست سرنوشت بازى را عوض کند.
به همین دلیل جناح راست رئال حالت بازدارندگى به خود گرفت و در همان حال زیدان و بکام وظیفه تغییر متناوب و سریع بازى به جناح مخالف براى غافلگیر کردن بارسا را داشتند. با آغاز بازى عملاً داربى به تقابل این دو جناح در نیمى از عرض زمین خلاصه شد که حالا زیدان هم با پیوستن به جمع راست ها وارد معرکه شده بود.
آن چه همه شاهد بودیم پیروزى قاطع جناح چپ بارسا بود. پایه ریزى دو گل از این سمت، ایجاد ثقل دفاعى در این منطقه و فرسودن زیدان و فیگو دستاوردهاى چپ پیروز کاتالان ها بودند که نخست وزیر چپگرا را حامى خود مى دیدند.
• هماهنگى هلندى، عامل مهم دیگر در پیروزى بارسا بود. علاوه بر گل تساوى صددرصد هلندى آبى انارى ها که با فضاسازى داویدز، پاس عمقى کوکو، فرار برونکهورست از آفساید و سانتر این یکى روى سر کلایفرت شکل گرفت طیف نارنجى رهبرى جنگ را برعلیه اردوى سپید در میانه میدان به عهده داشت.ون برونکهورست، داویدز، کوکو، رایزیگر و اورمارس (که بعداً تعویض شد) عملاً خط میانى بارسا را تشکیل مى دادند و ژاوى و رونالدینیو (و بعداً انریکه) با فراغ بال مى توانستند به خط حمله اضافه شوند.
رونالدینیو، ستاره میدان
والدس، پویول یا داویدز، مى توانستند ستاره زمین باشند اما همه اینها نقش بازدارنده داشتند تا برانگیزاننده. کسى که حتى در اوج ناامیدى با یک و دوهاى سرخوشانه، چشمه هاى تکنیکى و حرکات فانتزى اشتیاق بازى زیبا را زنده نگاه مى داشت، رونالدینیو روح بارسا بود. این را وقتى پشت ضربه هاى ایستگاهى مى ایستاد و با زل زدن به چشمان تک تک مادریدى ها نفس سانتیاگو برنابئو را بند مى آورد، مى شد به وضوح تشخیص داد. در نهایت وقتى داربى مى رفت بدون خلق شاهکارى از سوى او بى ثمر و خاصیت پایان یابد، با یک قوس جادویى، او ژاوى را به شاهکارى دیگر واداشت.
انفجار دوباره در مادرید
یک ماه و نیم پس از انفجار قطار ها در مادرید، پایتخت اسپانیا دوباره به غم نشست. اگر در حادثه اول هنوز مشخص نشده که آیا تروریست هاى «اتا» در آن نقش داشته اند یا «القاعده» بن لادن. این بار عامل حادثه اى که یکشنبه شب مادرید را سیاه تر از همیشه کرد مشخص است: «رونالدینیو» ستاره برزیلى بارسا در نیمه دوم بازى با رئال چنان نمایش خیره کننده اى را ارائه کرد که تا سال ها هواداران، مدیران و اعضاى کلوپ سلطنتى پایتخت، آن را فراموش نخواهند کرد. پاسى که او داد تا پایه گذار دومین گل بارسا در دقایق پایانى بازى یکشنبه شب شود، آشکارا تحقیرآمیز بود.رونالدینیوى دندان خرگوشى با کمترین شدت ممکن توپ را روى پا بلند کرد و با پاسى یک ضرب فرصت را براى ضربه تیز بینانه «ژاوى» فراهم ساخت. بمبى در «سانتیاگو برنابئو» ترکید و «کارلوس که رش» سرمربى رئالى ها دو دستى بر سر زد.
اما این صحنه تکرارى بود. از این گل هاى تحقیر آمیز که آشکارا بوى سیاست مى دهند، چندتایى در خاطره ها هست که دو تاى آن را به یاد مى آورم و البته در هر دو، «دیه گو آرماندو مارادونا» نقش آفرین اصلى بود. در جام ۸۶، هنگامى که دست مارادونا که خود او «دست خدا» نامیدش، توپ را به دروازه انگلستان رساند، نه تنها بوى سیاست در ورزشگاه «آزتک» مکزیک پیچید که آرژانتینى ها طعم شیرین انتقام از انگلستان را چشیدند. انگلیسى هایى که در میدان جنگ بر ارتش آرژانتین غلبه یافته بودند تا جزایر «مالویناس» را تصاحب کنند. مارادونا چهار سال بعد و در ایتالیاى ۹۰ هم حریف دیگرى را تحقیر کرد.
آن زمان که پاس بلند او در برابر لاجورد ى پوشان ایتالیا «کلودیوکانى جیا» را در میانه مدافعان بتونى حریف صاحب توپ کرد تا او با پشت سر دروازه «والتر زنگا» را بگشاید. چهارچوبى که از ابتداى جام تا انتهایش همین یک بار- و دقیقاً در بدترین زمان- گشوده شد تا مارادونا انتقام خود را از مافیایى بگیرد که آن را «حاکم بر فوتبال ایتالیا» معرفى مى کرد.گل ژاوى روى پاس گل استثنایى رونالدینیو در «ال کلاسیکو» نیز چنین ارزشى داشت او با این ضربه، کابوس شکست از بارسا _ آن هم در زمین خودى _ را پس از سال ها به پایتخت نشینان اسپانیا باز گرداند. باشگاه «بارسلونا» براى جدایى طلبان «کاتالان» ارزش تیم ملى را دارد و مهم ترین دیدار هر ساله این تیم با رئال مادرید است که نماد حاکمیت اسپانیایى ها بر کاتالان ها محسوب مى شود. حاکمیتى که با ابزار هاى مختلف، از استقلال کاتالان جلوگیرى مى کند تا ساکنان ناراضى این ایالت، تنها یک میدان براى تسویه حساب با پایتخت نشینان بشناسند.
برخلاف جدایى طلبان «باسک» که چشم امید به فعالیت هاى تروریستى سازمان «اتا» دوخته اند، کاتالان ها به بارسا امید دارند اگر باسکى ها رستوران ها، قطارها، هتل ها و سایر اماکن عمومى اسپانیایى ها را منفجر مى کنند و پشته اى از کشته برایشان باقى مى گذارند، کاتالان ها به «استادیوم ملى» خویش یعنى «نوکمپ» (باشگاه اختصاص بارسلونا) مى روند، هر لحظه اخبار بارسا را تعقیب مى کنند و براى شکست مادریدى هاى «کثیف» و پیروزى خود در کلیسا شمع روشن مى کنند تا پیراهن «آبى _ انارى» بارسا، نقش یونیفورم ارتش کاتالان را نیز بازى کند. چنین است که وقتى چندین سال پیاپى بارسا نتواند رئال را شکست دهد (همچون چند سال اخیر که یا مساوى کرده یا باخته که آخرینش شکست ۱-۲ در بازى رفت در «نوکمپ» بود)، کاتالان ها سرشکسته مى شوند و دیگر نمى توانند این شعار را سر دهند که «بارسا، لشکرى است که هرگز نداشته ایم.»
شعارى که هم بى اعتقادى کاتالان ها به مبارزه مسلحانه را نشان مى دهد و هم اهمیت بارسا را. اهمیتى که شاید هیچ باشگاهى در سطح جهان از آن برخوردار نباشد. رونالدینیو یکشنبه شب با درخشش خود پیش بینى ZP را محقق کرد. ZP نام اختصارى که اسپانیایى ها به جام نام طولانى «خوسه لویئز رودریگس ساپاترو» نخست وزیر جدید خود به کار مى برند. با تحقق نظر ZP که هوادار بارسا است، اینک شاید «حزب مردم» - به رهبرى «خوسه ماریو آسنار» - که در پى انفجارهاى ۱۱ مارس مادرید در انتخابات پارلمانى شکست خورد نیز نگران باشد. بارسایى که اوج گرفته، نه تنها کاتالان ها که سوسیالیست ها را نیز خوشحال مى کند. چون هر برد بارسا، اعتبارى است که در نزد کاتالان ها براى ZP افزوده مى شود و شاید آنان را به سوسیالیست ها پیوند زند. به راستى که گل دوم «بارسا» همان طور که «عادل فردوسى پور» در گزارش بازى گفت، یک «سوپرگل» بود. از هر نظر... ..................................................................... راستی این همه میگن داوری داوری مگه داور چقدر اشتباه کرد.یه کارت زرد که بیشتر نبود.عدالت اجرا میشد اتفاقهای پایین می افتاد: ۱ـ بکهام به خاطر خطایی که کرد (رو داویدز)باید اخراج میشد. ۲ـ کلایورت یه تک به تک توپ گیرش می امد و گل سوم. ۳ـ به خاطر خطای هند تو محوطه جریمه یه پنالتی برای بارسا در مورد موقعیت های رئال هم بگم بارسا اگه نیمه دوم بیشتر از رئال موقعیت نداشت ,کمتر هم نداشت. تا بعد...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
بارسا سوراخه
تو زمین معلوم میشه!
ایول خوشم اومد.این انریکه چقدر خوشگل شده.
می خواستم بگم که بارسايی ها کم ظرفيت ترين افراد روی زمین هستند .
آخه در هر زمينه ای در نظر بگيريد (از قهرمانی اروپا تا ليگا تا جام حذفی و حتی ديدارهای رودر رو) رئال کجا بارسا کجا. حالا با يک برد بر تيم به ناحق ۱۰ نقره شده چه ها که نمی کنند و نمی گويند.
در جنتلمنی رئالی ها همين بس که ۶ ماه پيش دقيقا همين نتيجه را جلوی تماشاگران وحشی کاتالان بدست آوردند ولی هيچ رجزی نخواندند.
آخه بارسا هم تيمه که رئال اون رو حتی رقيب حساب کنه؟رقبای اصلی ما برترين های اروپا هستند نه يکه مشت بی تمدن کاتالان و خوک هلندی!
توهین نکن پسر!
جفت گلاشون که بعد از برخورد به مدافعین رفت تو گل که!
سلام خوبی؟آقا چی شلوغش می کنن اینا توی بازی بارسا و رئال فقط یه صحنه مشکل داشت واسه رئال که اونم اخراج فیگو بود تازه خیلی ها می گن که اقدام به یه همچین تکل وحشتناکی حداقل یه کارت زرد داره اگه بر خورد می کرد که قرمز مستقیم و محرومیت چند هفته ای داشت بابا مصطفی عکسای داوری رو بذار تا اینا نیان انقدر بگن داوری داوری حتی مارکا که یه روزنامه رئالی پست هستش فقط روی اون صحنه اعتراض داشت اونوقت اینا میگن که گلها افساید بوده در ضمن همه رئالی ها پویول حرفه ای بود و فیگو اماتور و بی مغز رو اخراج کرد شما هم برید بازیکن حرفه ای بیارید حالا خوبه بیشتر ۳ امتیازی ها و حتی یه امتیازی هاشون رو مدیون داورها هستن ها عجب رویی دارن
ولشون کن بابا!
کم اوردن این بازیا رو درمیارن!
سلام من بارسایی شم هرگز من همیشه یه منچستری بودم هستم و خواهم بود و بعد از منچستر هم بارسا در هر صورت ما حاشیه رو ۲۶ میلیون به رئال فروختیم تا به این روز بیافتن زیدان هم که تموم شدست حالا من موندم این رائول چه جوری روش میشه به فوتبال ادامه بده کارلوس رو هم دیدیم چند بار ضایع شد اون از والدس که فرستادش تو تبلیغات کناره زمین اونم از آخر بازی که توی کورس با رونی چه جوری در حالی که رونی توپ رو هم باید به چرخش در می آورد خوب دیگه هاها مادرید
واقعا جالب بود!
کارلوس جلو رونی کم اورد!
مثل اینکه رئال شده ماشینی برای خراب کردن بازیکن ها!
سلام خوبید؟دمتون گرم بچه ها ماشاالله عجب وبی راه انداختید من که کلی با این جا حال کردم آقایون چند تا سوال اما قبلش پیروزی مقابل رئال رو تبریک میگم مخصوصا گل ژاوی جون رو اما سوال هام بین شما نویسنده های این جا دختر هم هست یکی دیگه این که منم می تونم بیام باهاتون بنویسم!؟
نه!
یکی از شرط هایی اصلی نوشتنه اینجا پسر بودنه! { جدی نگیر }
من و مصطفی که به خاطر کنکور کمتر میتونیم سر بزنیم!
از پذیرفتنه عضو جدید هم استقبال میکنیم!
خب؟!
کی شروع میکنی؟!
اسمه شبو چطوری بهت بگم؟!
سلام
این مطلب رو از شرق گرفت
بد نیست اگه حصله کردید بخونید.
چپ بر راست پیروز شد
وقتى با پایان گرفتن داربى ال کلاسیکو «فرانک رایکارد» دوان دوان به سراغ «کارلوس که رش» شکست خورده رفت و سعى کرد با اسپانیایى نصف و نیمه اش او را تسلى دهد، مرد پرتغالى باور نداشت مربى بارسلونا بدین صراحت رو در رو با مربى رئال مادرید به ضعف هاى تیمش اعتراف کند. آن لحظه در پیشگاه دوربین و هواداران مادریدى دلجویى رایکارد از که رش ترحم برانگیز مى نمود. اما پس از آنکه شمه اى از دیالوگ فوق در حرف هاى پس از بازى انعکاس یافت، بسیارى دریافتند چرا مربى کوچک تر چنین به دلجویى استاد بزرگ تر رفته و چگونه جملات زمخت و بد لهجه مرد هلندى به لاتین، چنان مفهوم لطیفى را رسانده که اشک در چشمان که رش حلقه زده. رایکارد در کنفرانس آخر بازى به صراحت گفت بارسا نسبت به قبل بازى خوبى ارائه نداد و پیروزى آنها در سایه طرد فیگو از زمین حاصل شده.
حالا تصورش را بکنید در آن اختلاط دو نفره غیر رسمى چه حرف ها که رد و بدل نشده است. اعتراف به شکست تاکتیکى تیم برنده از آن اتفاقات نادر فوتبال است، مخصوصاً اگر این اتفاق در پایان خصمانه ترین داربى دنیا و یکى از تاکتیکى ترین رویارویى هاى معاصر رخ دهد که در آن بارسا به شش سال ناکامى در خانه رئال مادرید پایان مى دهد. آیا باید این را به حساب تواضع شدید رایکارد بگذاریم یا واقع بینى افراطى اش؟ یا شاید هم عشقى پنهان بین دو مربى خارجى شاغل لالیگا بوده است. براى آنکه به ریشه هاى اعترافات مربى پیشنهادى یوهان کرویف و دلایل شکست تیم کهکشانى پى ببریم بهتر است دست به آنالیز ساده بازى یکشنبه شب سانتیاگو برنابئو بزنیم. چگونه تیمى که به اعتراف سکان دارش خوب بازى نکرده، رقیب قدر خود را سرشار از انگیزه قهرمانى و در خانه شکست داده؟
• برگ هاى بازنده تیم کهکشانى
•رئال مادرید براى پایان دادن به سیر نزولى اش نیاز مبرم داشت ال کلاسیکوى خانگى را ببرد اما بدون رونالدو، بهترین گلزن لیگا.رونالدو یعنى کلید تحولات تاکتیکى و سیاست گذارى دو فصل اخیر رئال. رئال بدون رونى یعنى رئال بدون عمق.غیبت رونالدو حتى بر پیش فرض هاى بازى تاثیرگذارد، به طورى که به جاى داربى رونالدینیو- رونالدو، رویارویى رونالدینیو و بکام در پیش بازى ها محور قرار گرفت که قابل مقایسه با پیش فرض نخست نبود. بدین ترتیب در موازنه قدرت دو تیم، عنصر غیر قابل پیش بینى میزبان از معادله حذف شد.
•دیگر خلاء بزرگ رئال مطابق معمول یکسال گذشته در پست هافبک دفاعى بود. مهره هاى دفاعى اندک تیم که رش ناشى از ناقص بسته شدن آغازین رئال مادرید، او را مجبور ساخت یکبار دیگر با دریغ کردن ژنرال «الگرا» از خط هافبک او را در قلب دفاع بگمارد ، آن هم به جاى «مخیا»ى مصدوم که حتى در صورت حضور مهره قابل اتکایى نبود. بنابراین براى ایجاد ترکیب دوگانه اى میان چهار مدافع و سه هافبک نفوذى به همراه بکام، که رش از یک هافبک دفاعى درجه دوم به نام کامبیاسو بهره برد، در حالى که حریفش بارسلونا نه تنها از بهترین خط هافبک دفاعى حال حاضر اسپانیا برخوردار بود بلکه رایکارد تصمیم گرفت با تغییر سیستم (۱-۳-۲-۴) متداول این فصل به (۳-۳-۴) از هر سه سگ شکارى اش داویدز، ژاوى و کوکو به طور همزمان استفاده کند.
نتیجه آن شد که رئال براى عقب نماندن از جنگ فیزیکى سنگین به راه انداخته شده توسط بارسا در میانه میدان به خطاهاى پرشمار توسط مهره هاى غیر متخصص در این کار روى آورد که به کارت گرفتن یا فرسوده شدن آنان انجامید. اینگونه در ۲۰ دقیقه سرنوشت ساز پایانى فیگو، زیدان و سولارى و کامبیاسو به علل مختلف یکى پس از دیگرى از جریان بازى خارج شدند.
زیدان، فیگو و سولارى مرد برخوردهاى رو درروى فیزیکى نبودند و استعدادهاى ویژه شان در تکل هاى بیهوده، نبردهاى شانه به شانه و درگیرى با یار روبه رو هرز رفتند.
• رئال مجبور بود براى جبران هر دو ضعف استراتژیک فوق یعنى فقدان عمق و ضعف در چیرگى بر کمربند میانى حریف از نفرات بیشترى در سازماندهى حملات خود استفاده کند. که رش مى خواست با کمک گرفتن از مهره هاى عقب زمین یا حتى مهاجمانش فتنه سگ هاى شکارى زبده بارسلونا را در وسط زمین خفه کند. از اواسط نیمه اول سپیدها ظاهراً بر جریان بازى مسلط بودند و موقعیت هاى بسیارى خلق کردند اما با درگیر ساختن نفرات زیاد در حملات، که این از تمرکز دفاعى شان مى کاست.
تکل ها و خطاهاى سراسیمه فیگو، سولارى، بکام و کامبیاسو از عدم اطمینان آنها به شاکله دفاعى تیمشان پرده بر مى داشت. انسجام عقب زمین وقتى رئال ده نفره شد به کار که رش مى آمد و مى توانست بازى را ببندد اما او چگونه مى خواست روى ضعیف ترین خط دفاعى نیمه بالایى جدول لالیگا حساب کند؟
حتى اگر فیگو در دقیقه ۷۰ اخراج نمى شد، پیانیست هاى ظریف مادرید نمى توانستند تا آخر بازى از عهده پرس در زمین حریف به قصد کنترل بازى برآیند و لاجرم حداقل در ۲۰ دقیقه آخر حالت مشابهى به وجود مى آمد.
• برگ هاى برنده تیم کاتالان
• پیروزى بارسا بر رئال به خودى خود شگفتى نبود حتى پیش از داربى، کسانى بودند که غلبه روحى و تیمى میهمان بر میزبان را مشابه آن چه در داربى زمستانى نوکپ اتفاق افتاده بود، پیش بینى کنند. آبى و انارى ها با یک (۳-۳-۴) مستقیم و تقسیم بازى به سه منطقه کاملاً مجزا و شرح وظایف پستى دقیق بازى را آغاز کردند اما از اواسط نیمه نخست تا زمان اخراج فیگو (دقیقه ۶۹) ابتکار عمل را واگذار کردند. شگفتى داربى این بود که تیم رایکارد با یک بازى متوسط- یا حتى ضعیف- رئال را چنان فرسوده ساخت که ستاره هاى کهکشانى خود تسلیم شدند.
در این مدت بارسا با تحمل فشار زیاد نقاط قوت خود را حفظ کرد و در چند مرحله برجستگى هاى حریف را خنثى کرد.
•نمایش هاى بى بدیل فردى فراتر از تاکتیک تیمى رمز پیروزى بارسا بودند. ویکتور والدس به تنهایى پنج بار دروازه را بسته نگاه داشت و روى توپ هاى بلند واکنش هاى خوبى نشان داد. پویول روى اکثر توپ هاى ارسالى روى دروازه اثر دفعى یا تخریبى داشت و بیشتر ضربات اول را زد. از آن مهم تر او، رائول را به بند کشید و از جریان بازى خارج کرد، گرچه سولارى با جابه جایى هاى هوشمندانه در فضاهاى خالى مارکینگ فشرده بارسا وظیفه اش را انجام داد نقش مهم تر پویول مثل همیشه افراشته نگاه داشتن جنگ روانى و فیزیکى بود. او با یک شیرجه فیگو را از بازى اخراج کرد و باعث تعویض سولارى شد و ضربه مرگ آور کارلوس را با صورت بیرون کشید.
داویدز عنصر کلیدى میانه زمین و مسئول مهار فیگو بود. گرچه در لحظاتى از بازى او از فیگو غافل شد ولى دست کم بال راست پرتغالى را از پست سازمانى اش بیرون راند و زیدان را خسته کرد تا جناح چپ بارسا در جنگ حیاتى بازى بر جناح راست رئال پیروز شود.
• جنگ جناح چپ بارسا و جناح راست رئال مضمون اصلى آنالیزهاى پیش از بازى محسوب مى شد و به همان اندازه در تعیین نتیجه بازى مؤثر بود. در یکى از مهم ترین آنالیزها توسط روزنامه ال موندو جناح چپ بارسا با دریبل هاى رونالدینیو، حضور غالب داویدز و نفوذهاى ون برونکهورست مى توانست سرنوشت بازى را عوض کند.
به همین دلیل جناح راست رئال حالت بازدارندگى به خود گرفت و در همان حال زیدان و بکام وظیفه تغییر متناوب و سریع بازى به جناح مخالف براى غافلگیر کردن بارسا را داشتند. با آغاز بازى عملاً داربى به تقابل این دو جناح در نیمى از عرض زمین خلاصه شد که حالا زیدان هم با پیوستن به جمع راست ها وارد معرکه شده بود.
آن چه همه شاهد بودیم پیروزى قاطع جناح چپ بارسا بود. پایه ریزى دو گل از این سمت، ایجاد ثقل دفاعى در این منطقه و فرسودن زیدان و فیگو دستاوردهاى چپ پیروز کاتالان ها بودند که نخست وزیر چپگرا را حامى خود مى دیدند.
• هماهنگى هلندى، عامل مهم دیگر در پیروزى بارسا بود. علاوه بر گل تساوى صددرصد هلندى آبى انارى ها که با فضاسازى داویدز، پاس عمقى کوکو، فرار برونکهورست از آفساید و سانتر این یکى روى سر کلایفرت شکل گرفت طیف نارنجى رهبرى جنگ را برعلیه اردوى سپید در میانه میدان به عهده داشت.ون برونکهورست، داویدز، کوکو، رایزیگر و اورمارس (که بعداً تعویض شد) عملاً خط میانى بارسا را تشکیل مى دادند و ژاوى و رونالدینیو (و بعداً انریکه) با فراغ بال مى توانستند به خط حمله اضافه شوند.
رونالدینیو، ستاره میدان
والدس، پویول یا داویدز، مى توانستند ستاره زمین باشند اما همه اینها نقش بازدارنده داشتند تا برانگیزاننده. کسى که حتى در اوج ناامیدى با یک و دوهاى سرخوشانه، چشمه هاى تکنیکى و حرکات فانتزى اشتیاق بازى زیبا را زنده نگاه مى داشت، رونالدینیو روح بارسا بود. این را وقتى پشت ضربه هاى ایستگاهى مى ایستاد و با زل زدن به چشمان تک تک مادریدى ها نفس سانتیاگو برنابئو را بند مى آورد، مى شد به وضوح تشخیص داد. در نهایت وقتى داربى مى رفت بدون خلق شاهکارى از سوى او بى ثمر و خاصیت پایان یابد، با یک قوس جادویى، او ژاوى را به شاهکارى دیگر واداشت.
انفجار دوباره در مادرید
یک ماه و نیم پس از انفجار قطار ها در مادرید، پایتخت اسپانیا دوباره به غم نشست. اگر در حادثه اول هنوز مشخص نشده که آیا تروریست هاى «اتا» در آن نقش داشته اند یا «القاعده» بن لادن. این بار عامل حادثه اى که یکشنبه شب مادرید را سیاه تر از همیشه کرد مشخص است: «رونالدینیو» ستاره برزیلى بارسا در نیمه دوم بازى با رئال چنان نمایش خیره کننده اى را ارائه کرد که تا سال ها هواداران، مدیران و اعضاى کلوپ سلطنتى پایتخت، آن را فراموش نخواهند کرد. پاسى که او داد تا پایه گذار دومین گل بارسا در دقایق پایانى بازى یکشنبه شب شود، آشکارا تحقیرآمیز بود.رونالدینیوى دندان خرگوشى با کمترین شدت ممکن توپ را روى پا بلند کرد و با پاسى یک ضرب فرصت را براى ضربه تیز بینانه «ژاوى» فراهم ساخت. بمبى در «سانتیاگو برنابئو» ترکید و «کارلوس که رش» سرمربى رئالى ها دو دستى بر سر زد.
اما این صحنه تکرارى بود. از این گل هاى تحقیر آمیز که آشکارا بوى سیاست مى دهند، چندتایى در خاطره ها هست که دو تاى آن را به یاد مى آورم و البته در هر دو، «دیه گو آرماندو مارادونا» نقش آفرین اصلى بود. در جام ۸۶، هنگامى که دست مارادونا که خود او «دست خدا» نامیدش، توپ را به دروازه انگلستان رساند، نه تنها بوى سیاست در ورزشگاه «آزتک» مکزیک پیچید که آرژانتینى ها طعم شیرین انتقام از انگلستان را چشیدند. انگلیسى هایى که در میدان جنگ بر ارتش آرژانتین غلبه یافته بودند تا جزایر «مالویناس» را تصاحب کنند. مارادونا چهار سال بعد و در ایتالیاى ۹۰ هم حریف دیگرى را تحقیر کرد.
آن زمان که پاس بلند او در برابر لاجورد ى پوشان ایتالیا «کلودیوکانى جیا» را در میانه مدافعان بتونى حریف صاحب توپ کرد تا او با پشت سر دروازه «والتر زنگا» را بگشاید. چهارچوبى که از ابتداى جام تا انتهایش همین یک بار- و دقیقاً در بدترین زمان- گشوده شد تا مارادونا انتقام خود را از مافیایى بگیرد که آن را «حاکم بر فوتبال ایتالیا» معرفى مى کرد.گل ژاوى روى پاس گل استثنایى رونالدینیو در «ال کلاسیکو» نیز چنین ارزشى داشت او با این ضربه، کابوس شکست از بارسا _ آن هم در زمین خودى _ را پس از سال ها به پایتخت نشینان اسپانیا باز گرداند. باشگاه «بارسلونا» براى جدایى طلبان «کاتالان» ارزش تیم ملى را دارد و مهم ترین دیدار هر ساله این تیم با رئال مادرید است که نماد حاکمیت اسپانیایى ها بر کاتالان ها محسوب مى شود. حاکمیتى که با ابزار هاى مختلف، از استقلال کاتالان جلوگیرى مى کند تا ساکنان ناراضى این ایالت، تنها یک میدان براى تسویه حساب با پایتخت نشینان بشناسند.
برخلاف جدایى طلبان «باسک» که چشم امید به فعالیت هاى تروریستى سازمان «اتا» دوخته اند، کاتالان ها به بارسا امید دارند اگر باسکى ها رستوران ها، قطارها، هتل ها و سایر اماکن عمومى اسپانیایى ها را منفجر مى کنند و پشته اى از کشته برایشان باقى مى گذارند، کاتالان ها به «استادیوم ملى» خویش یعنى «نوکمپ» (باشگاه اختصاص بارسلونا) مى روند، هر لحظه اخبار بارسا را تعقیب مى کنند و براى شکست مادریدى هاى «کثیف» و پیروزى خود در کلیسا شمع روشن مى کنند تا پیراهن «آبى _ انارى» بارسا، نقش یونیفورم ارتش کاتالان را نیز بازى کند. چنین است که وقتى چندین سال پیاپى بارسا نتواند رئال را شکست دهد (همچون چند سال اخیر که یا مساوى کرده یا باخته که آخرینش شکست ۱-۲ در بازى رفت در «نوکمپ» بود)، کاتالان ها سرشکسته مى شوند و دیگر نمى توانند این شعار را سر دهند که «بارسا، لشکرى است که هرگز نداشته ایم.»
شعارى که هم بى اعتقادى کاتالان ها به مبارزه مسلحانه را نشان مى دهد و هم اهمیت بارسا را. اهمیتى که شاید هیچ باشگاهى در سطح جهان از آن برخوردار نباشد. رونالدینیو یکشنبه شب با درخشش خود پیش بینى ZP را محقق کرد. ZP نام اختصارى که اسپانیایى ها به جام نام طولانى «خوسه لویئز رودریگس ساپاترو» نخست وزیر جدید خود به کار مى برند. با تحقق نظر ZP که هوادار بارسا است، اینک شاید «حزب مردم» - به رهبرى «خوسه ماریو آسنار» - که در پى انفجارهاى ۱۱ مارس مادرید در انتخابات پارلمانى شکست خورد نیز نگران باشد. بارسایى که اوج گرفته، نه تنها کاتالان ها که سوسیالیست ها را نیز خوشحال مى کند. چون هر برد بارسا، اعتبارى است که در نزد کاتالان ها براى ZP افزوده مى شود و شاید آنان را به سوسیالیست ها پیوند زند. به راستى که گل دوم «بارسا» همان طور که «عادل فردوسى پور» در گزارش بازى گفت، یک «سوپرگل» بود. از هر نظر...
.....................................................................
راستی این همه میگن داوری داوری مگه داور چقدر اشتباه کرد.یه کارت زرد که بیشتر نبود.عدالت اجرا میشد اتفاقهای پایین می افتاد:
۱ـ بکهام به خاطر خطایی که کرد (رو داویدز)باید اخراج میشد.
۲ـ کلایورت یه تک به تک توپ گیرش می امد و گل سوم.
۳ـ به خاطر خطای هند تو محوطه جریمه یه پنالتی برای بارسا
در مورد موقعیت های رئال هم بگم بارسا اگه نیمه دوم بیشتر از رئال موقعیت نداشت ,کمتر هم نداشت.
تا بعد...